یک بنده خدا

یک بنده خدا

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

چه انتخاب شک داری

تمی دونم چکار کنم

گیر افتادم

مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.

چکار کنم...

چکار کنم...

من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده

ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...

هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...

گره افتاده به کارم

نمی دونم چجوری باید زندگی کنم.

ولی میدونم یه راه سهل ممتنعی باید داشته باشه خوب بودن.

یعنی احتمالا باید اوراق دل را شست!

عقل را فعاااال کرد!

روراست بود، ته دلت چرا باید چیز بدی مخفی باشه و ناکوک بنوازی ریتم زندگی ت را؟